راه دوم. روش متکلّمان
1. «اشاعره»، بعثت انبیا را موهبت و رحمت الهی میدانند و میگویند: مشیت الهی به هر کس تعلق گیرد، او را به پیامبری مبعوث خواهد کرد؛ زیرا خداوند، فاعل مختار است و هر کاری را بخواهد انجام میدهد. اشاعره، اوّلاً حُسن و قُبح عقلی را نمیپذیرند. ثانیاً خداوند را مکلّف و ملزم نمیدانند تا چیزی را بر بندگان واجب کند. بر همین اساس میگویند: بعثت انبیا بر خداوند واجب نیست، بلکه برای وی جایز است.
2. «معتزله»، بعثت انبیا را برخداوند واجبمیدانند؛زیرا آنها حسنوقبح عقلی را میپذیرند وخداوند را مکلّف وملزممیدانند وخداوندبرای اینکهتکلیف را برای بندگان درجهت مصالحآنها مشخص کند،افراد واجد شرایط خاص را مبعوث میکند.
3. «امامیه» نیز همانند «معتزله»، بعثت انبیا را به مقتضای لطف و حکمت الهی واجب دانسته، میگویند: بعثت انبیا به دلیل اشتمال آن بر فوایدی، حسن است. نیز میگویند: تکلیف، حسن است و لطف برخداوند واجب است. بنابراین، بعثت انبیا به مقتضای لطف الهی و حسن تکلیف از خداوند، واجب است.
مرحوم لاهیجی در پایان میگوید: با این استدلال، پیامبر باید شخصی باشد که قابلیت امور مذکور را دارا، و در وی دو جهت باشد؛ تا از جهتی وحی الهی را تلقی کند و از جهتی دیگر، اوامر و نواهی را به مکلّفان برساند[1].
(دینشناسی آیة الله جوادی آملی صفحه 43)